ده دلیل هنگ کردن مغز ما انسانها
فناوري اطلاعات و ارتباطات
ده دلیل هنگ کردن مغز ما انسانها
نوشته شده توسط برتررایانه در ساعت 17:27

ده دلیل هنگ کردن مغز ما انسانها


 تا حالا شده که ندانید می خواهید چه کار بکنید ، کل روز رو به وبگردی و پرسه زدن های بی دلیل در اینترنت بگذرانید و آخر وقت متوجه شوید که هیچ کار مفیدی انجام نداده اید ؟ اگه پاسخ شما مثبت است ، مغز شما احتمالاً هنگ کرده است ! و اما چرا ؟ چون احتمالاً برنامه ای ندارد . ولی ما که آدم های منظم و برنامه ریزی هستیم ... مشکل از کجاست ؟
 

1- شاید منظم و با برنامه نیستیم و خودمان خبر نداریم!

بعضی وقتها وقت گذرانی ما پشت کامپیوتر و یا میز کارمان به منزله کار کردن قلمداد می شود. و جالب اینجاست که خودمان هم باور می کنیم که واقعاً کاری انجام داده ایم. حتی در آخر وقت انقدر خسته می شویم که ....!! ولی بیاییم کمی صادق تر باشیم... واقعاً کار مفیدی انجام داده ایم؟ پاسخ نامه مهمی را داده ایم؟ برای قسمتی از کار که معطل ما مانده است، تصمیمی گرفته ایم ؟

2. ترس از تصمیم گیری

بعضی وقتها کاری را برای خودمان تعریف کرده ایم و الان باید تصمیمی بگیریم که بقیه کار به آن وابسته است، ولی جرات گرفتن این تصمیم را نداریم.

چرا؟ چون ممکن است تصمیم بدی باشد، چون ممکن است عده ای از دست ما ناراحت نشوند، چون ممکن است این تصمیم کار را خراب کند و...

اگر تصمیم نگیریم چه می شود؟ حداقل به ظاهر خودمان و دیگران را ناراحت نکرده ایم! در عوض هیچ کار مفیدی هم نکرده ایم. و چه بسا همین تصمیم نگرفتن، باعث متوقف شدن کار و سردرگمی همکارانمان شده باشد.

3. ترس از شروع

خیلی ها را دیده ام که می گویند من منتظرم یکی من را هول بدهد تا حرکت کنم! اگر قرار بود این عامل باعث شروع کار می شد، الان احتمالاً توی غار ها زندگی می کردیم و هیچ اختراعی توسط هیچ دانشمندی انجام نمی شد!!

وقتی می ترسیم که شروع کنیم، بیشتر از وقتی که شروع کرده ایم، دچار استرس هستیم و انرژی مان را هدر می دهیم.

4. ترس از شکست

اگر شروع نکنیم و نرویم، مسلماً شکستی هم نخواهیم خورد. پس چه بهتر که متوقف شویم و شکست هم نخوریم!! شاید منطق ما این حرف را قبول نکند، ولی ذهن ما که به شدت هم از شکست می ترسد، ترجیح می دهد کاری نکند تا شکست هم نخورد. شاید بد نباشد به خودمان این نکته را یادآوری کنیم که اگر کاری نکنیم، شاید الان شکست نخوریم، ولی در کل بازنده هستیم. و نکته دیگر اینکه اگر اقدام کنیم، ممکن است شکست بخوریم، و به همان اندازه هم ممکن است پیروز شویم.

راستی، اگر شما یک فرد متخصص هستید و به توانایی هایتان ایمان دارید ، پس شروع کنید .

5. ندانستن نقطه شروع

بعضی کارها آنقدر بزرگ و یا نوآورانه هستند که نمی دانیم باید از کجا شروع کنیم. ولی راهکارش ساده است... کمی فکر کردن... اگر نشد، کمی پرس و جو و تحقیق، مشورت کردن با دیگران. و در آخر اگر نشد، بهتر است کار را از جایی که فکر می کنیم درست است، شروع کنیم؛ پس از شروع کار ، هنوز می توان مسیر را کم کم اصلاح کرد.

6. نشناختن کامل هدف

بعضی وقتها فقط می خواهیم موفق شویم، ولی نمی دانیم موفقیت یعنی چه. بعضی وقتها می خواهیم کار بزرگ و خوبی انجام دهیم، ولی نمی دانیم کار خوب کدامست ؟

بعضی وقت ها می خواهیم کار کنیم ، ولی نمی دانیم چه کاری. و بعضی وقت ها می دانیم دقیقاً می خواهیم چه کاری انجام دهیم، پس شروع می کنیم.

اگر بدانیم قرار است کجا برویم ، انگیزه و سرعت بیشتری برای حرکت پیدا خواهیم کرد.

7. سنگ بزرگ

ما آدمهای مهمی هستیم. آدمهای مهم هم کار های بزرگ می کنند. فرض می کنیم درست باشد، ولی نباید فراموش کنیم که آن کارهای بزرگ یک دفعه انجام نشده اند!! و البته آن کارهای بزرگ، معمولاً توسط یک نفر انجام نشده اند.

پس برای این سنگ بزرگمان که علامت نزدن است ، چند کار باید انجام داد تا زدنی شود :

سنگ بزرگتان را به سنگ های کوچک تقسیم کنید.

برای هر بخش کوچک، زمان شروع و پایان را تعیین کنید و مشخص کنید که در هر بخش دقیقاً چه کارهایی باید انجام شود .

هر سنگ را به دست یک نفر بسپارید.

خودمان و توانایی هایمان را بشناسیم و بدانیم که نمی شود همه کارهای بزرگ را خودمان به تنهایی انجام دهیم.

8. کار زیاد و کمبود وقت

مغز ما هر چقدر هم قدرتمند باشد، باز هم حدی برای توانش دارد. پس ممکن است مغز ما هم مثل کامپیوتری که با کار زیاد و همزمان، هنگ می کند، دچار مشکل شود.

چند کار برای این مورد می توان انجام داد :

کم کردن از حجم کار ها و بی خیال شدن از تعدادی از آنها.

زمان بندی برای انجام کار ها و واگذار کردن زمان شروع بعضی از کارها به مدتی بعد.

واگذاری کارهایی که به عهده گرفته ایم، به کسی دیگر.

9. خستگی

یک مغز داریم و هزار کاری که برایش تعریف کرده ایم... حق دارد خسته شود بنده ی خدا ! بعضی وقت ها بد نیست استراحتی به مغزمان بدهیم ...

می توان این کار ها را برای استراحت انجام دهیم :

یک دوش بگیریم

یک موسیقی آرام گوش دهیم

یک چرت کوتاه بزنیم

یک فیلم ببینیم

یک دوری در بیرون از محل کارمان بزنیم

با دوستی صحبت کنیم

10. نداشتن یک لیست اولویت بندی شده

اصلی ترین راهکار برای مدیریت زمان و انجام کار ها، داشتن یک لیست از کارهایی است که به ترتیب اولویت نوشته شده اند. اگر این لیست را داشته باشیم، حتی ممکن است متوجه شویم کار زیادی نداریم و این ترس ما از سنگ بزرگ بوده است که مانع شروع می شده است.

پیشنهاد من اینست که از برنامه هایی مثل گوگل کلندر (تقویم) هم در کنار این لیست استفاده نمایید. خاصیت این برنامه ها، غیر از یادآوری هایشان که به شدت کارساز هستند، اینست که زمان تقریبی هر کار را هم باید مشخص کنید و آن وقت است که متوجه می شوید نمی توانید این همه کار را در یک روز انجام دهید. آن وقت است که تداخلهای کاری را بیشتر لمس می کنید و آن وقت است که برنامه ریزی بهتری برای کارهایتان خواهید داشت.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: