//از جهنم جهل تا بهشت دانایی //sunup
فناوري اطلاعات و ارتباطات
//از جهنم جهل تا بهشت دانایی //sunup
نوشته شده توسط برتررایانه در ساعت 13:14

 

از جهنم جهل تا بهشت دانایی

دست نوشته | از جهنم جهل تا بهشت دانایی
جهنم تاریک بود. جهنم سیاه بود . جهنم نور نداشت. شیطان هر روز صبح از جهنم بیرون می آمد و مشت مشت با خودش تاریکی می آورد. تاریکی را روی آدم ها می پاشید و خوشحال بود، اما بیش از هر چیز خورشید آزارش می داد...
 

خورشید، تاریکی را می شست. می برد و شیطان برای آوردن تاریکی هی راه بین جهنم و روز را می رفت و برمی گشت... و این خسته اش کرده بود.

شیطان روز را نفرین می کرد. روز را که راه را از چاه نشان می داد و دیو را از آدم.

شیطان با خودش می گفت: کاش تاریکی آنقدر بزرگ بود که می شد روز را و نور را و خورشید را در آن پیچید یا کاش …

و اینجا بود که شیطان نابینایی را کشف کرد: کاش مردم نابینا می شدند. نابینایی ابتدای گم شدن است و گم شدن ابتدای جهنم.

***
اما شیطان چطور می توانست همه را نابینا کند! این همه چشم را چطور می شد از مردم گرفت!
شیطان رفت و همه جهنم را گشت و از ته ته جهنم جهل را پیدا کرد. جهل را با خود به جهان آورد. جهل، جوهر جهنم بود.

***
حالا هر صبح شیطان از جهنم می آید و به جای تاریکی، جهل روی سر مردم می ریزد و جهل، تاریکی غلیظی است که دیگر هیچ خورشیدی از پس اش بر نمی آید.

چشم داریم و هوا روشن است اما راه را از چاه تشخیص نمی دهیم.
چشم داریم و هوا روشن است اما دیو را از آدم نمی شناسیم.

وای از گرسنگی و برهنگی و گمشدگی.

خدایا! گرسنه ایم، دانایی را غذایمان کن.
خدایا! برهنه ایم، دانایی را لباس مان کن.
خدایا! گم شده ایم، دانایی را چراغ مان کن.

***
حکیمان گفته اند: دانایی، بهشت است و جهل، جهنم.

خدایا! اما به ما بگو از جهنم جهل تا بهشت دانایی چند سال نوری، رنج و سعی و صبوری لازم است !؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



:: موضوعات مرتبط: ادبیات، ،